فانوس-115

پس در امری اگر حقیقت درست در بیاید گیجی در آن نیست. مثال اینست که شما بتوانید درست ترین حل مسئله را بدهید..درست ترین مسئله حل آن در آنست که یک کتب با دقت خوانده شود.معانی و زمان ها و تاریخ آیات قبل و بعد آن در نظر گرفته شود.و بعد تاریخ شناسی.کتب شناسی.و فهم آیات میتواند جواب دهنده باشد. خداشناسی.و روح القدس شناسی.دریافت کننده روح شناخت دارد.اما آنکه درباره امورات شناخت نداشته باشد آنچه ارائه بدهد گیج کننده میشود. حالا الهیدانان یا هر سمت معنوی.در هر دوره تاریخی.باید جواب را به نسل ها بدهند و الا این امر باعث سردرگمی و حتی انحراف میشود.و حتی بدعتی میشود که در آن نزاع هست.بدعت یعنی امری غیر کتاب را ارائه دادن و بعد سر حل آن هم نتوانستن حل کردن آن یا راهی جدید بدون پاسخ به آنها.اما شناخت میگوید خداشناسی و بعد روح شناسی. روح القدس شناسی. مسیح شناسی.منجی شناسی. تاریخ . و نماد شناسی.در هر دین حدیث شناسی.نمیدونم آیات شناسی. تاریخ آیات.سبط ربط شناسی.فکر و اندیشه در امورات.پاسخ به شبهات. چالش ها.مسائل مهم.مسائل دینی ادیان شناسی.ادیان شناسی. فهم هر امری که بوده.و فهم هر مسئله از نشانه ها شناخت کامل آن دین.حقیقت پنهان نمیماند هر گونه گونه ای فاش میشود. و هر حقیقت توسط حقیقتی دگر.حقیقت ها یکی هستند. اما شناخت و کتب. و آنچه کتب میگویند.تفسیر درست کتب.تفسیر آیات.تفسیر های تمیز داده شونده. و موعظه ها. و سخنرانی ها همه قابل تمیز هستند و هر عالم. دانشمند دینی.معنوی. و...درباره امورات یک دین میتوانند راه بگشایند.و کلیت پازل جواب بدهد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد